بی تردید باید یکی از عوامل مهم نارضایتی را تکیه بر غیر خدا دانست. بر اساس تفکر توحیدی، تنها کفایت کننده امور، خداوند متعال است. پس هر کس به غیر او توکل کند، امور او چه در خوشایند و چه در ناخوشایند، سامان نمی‌یابد و این، موجب نارضایتی می‌گردد. خداوند متعال با شدت سوگند خورده که امید کسی که به غیر او تکیه کند، ناامید خواهد شد. پیامبر خدا (صلی الله علیه و اله) نقل می‌کند که خداوند عزوجل در یکی از وحی‌های خود به یکی از پیامبرانش فرمود: « به عزت و جلالم سوگند که امید هر کس را که به غیر من امید بندد، به یأس بدل می‌کنم و در دوزخ، جامه ذلت بر او می‌پوشانم و از گشایش و فضل خود دورش می‌گردانم. آیا بنده من در گرفتاری‌ها به غیر من امید گشایش می‌بندد، حال آن که گشایش گرفتاری‌ها به دست من است؟ آیا به غیر من چشم امید می‌دوزد، حال آن که توانگر بخشنده منم و کلید درهای بسته در دست من است و در من به روی هر کس که مرا بخواند، باز است؟ مگر نمی‌داند که هر گرفتاری به او برسد، جز من کسی توانایی برطرف کردن آن را ندارد؛ پس چه شده است که می‌بینم روی امید از من برگردانده است، در حالی که از سر بخشش و کرم خود آنچه را هم از من درخواست نکرد، به او دادم و حالا از من روی گردانده و از من نمی‌خواهد و در گرفتاری‌اش دست خواهش به سوی غیر من دراز می‌کند، در حالی که من خدا که پیش از خواهش عطا می‌کنم، اگر از من خواهش شود، جواب نمیدهم؟ هرگز! مگر نه این که بخشش و کرم از آن من است؟ مگر نه این که دنیا و آخرت در دست من است؟ اگر اهل هفت آسمان و زمین، همگی، از من بخواهند و خواست همه آنان را برآورم، این همه به اندازه بال پشه‌ای از ملک من نمی‌کاهد. چگونه کاسته شود ملکی که من سرپرست آن هستم؟ پس بیچاره کسی که از من نافرمانی کند و مرا نپاید!»
 
 محمد بن عجلان نقل می‌کند که به فقر و تنگدستی سختی افتادم و دوستی که در دوران پریشان حالی، دستم را بگیرد، نداشتم. وام سنگینی به گردن داشتم و طلبکاری که در مطالب آن، پافشاری می کرد. ناچار به سوی خانه حسن بن زید که در آن زمان فرماندار مدینه بود و با هم آشنایی داشتیم، رهسپار شدم. محمد بن عبد الله بن علی بن حسین که آشنایی دیرینی با هم داشتیم و از حال و روز من خبر داشت ، در بین راه به من برخورد کرد و دستم را گرفت و گفت: از وضع تو اطلاع یافته‌ام. حالا برای رفع گرفتاری‌هایت به چه کسی امید داری؟ گفتم: حسن بن زید. گفت: در این صورت بدان که حاجتت برآورده نمی‌شود و به خواسته‌ات نمی‌رسی. به کسی رو کن که توان این کار را دارد و بخشنده‌ترین بخشندگان است و خواسته‌ات را از او بخواه. محمد بن عجلان می‌گوید: من به او گفتم: ای فرزند پیامبر خدا! این حدیث را برایم دوباره بگو. او سه بار آن را تکرار کرد. من گفتم: به خدا قسم که از این پس، از هیچ کس حاجتی نخواهم. دیری نگذشت که خداوند از نزد خود مرا روزی و بخششی عطا فرمود.
 
بنابراین، هر کس به غیر خدا توکل کند، بی تردید ناامید خواهد شد و همین ناکامی در تحقق خواسته ها موجب نارضایتی خواهد  شد. البته مراد از تکیه نکردن بر غیر خدا، استفاده نکردن از علل و اسباب مادی نیست؛ مراد، اعتماد نکردن به آن‌ها و اثر را از آن‌ها نخواستن است. روشن است که بین استفاده و اعتماد، تفاوت وجود دارد. از عواملی که موجب نارضایتی در زندگی می‌شود، تصور بی پشتوانگی یا احساس بی پشتوانگی است. کسی که پشتوانه‌ای مطمئن نداشته باشد و یا تصور کند که ندارد، دچار احساس ضعف و ناتوانی خواهد شد و با ناکامی و شکست، رو به رو خواهد گشت. دلیل آن نیز روشن است؛ از یک سو زندگی، پر از مسائل پیچیده‌ای است که گذر سالم و موفقیت آمیز از آن در خوشایند و ناخوشایند نیازمند قدرت و توان بالاست و از سوی دیگر، انسان، موجودی ضعیف و ناتوان است. از این رو به تنهایی از عهده پیچ و خم زندگی بر نمی‌آید و به نقطه ای نیاز دارد تا به آن اتکا کند. لذا هیچ انسانی نیست که به تکیه‌گاه نیاز نداشته باشد. اگر انسان احساس کند که در زندگی، هیچ پشتوانه و تکیه‌گاهی ندارد، دچار احساس ناامیدی، ناکامی و نارضایتی خواهد شد. باید دید آیا واقعا هیچ تکیه‌گاهی وجود ندارد؟ با ما بر تکیه‌گاه مطمئن موجود تکیه نمی‌دهیم؟
 
با توجه به آنچه پیش تر در باره انتخاب تکیه‌گاه گذشت، در گام نخست باید معیارهای تکیه‌گاه مطمئن را شناخت تا در انتخاب، اشتباهی صورت نگیرد. از ویژگی‌های تکیه‌گاه مطمئن، «توانایی» است. نقطه ای که انسان می‌خواهد به آن اتکا کند باید توانا باشد و قدرت کافی داشته باشد تا بتواند از فرد حمایت کند و نیازهای وی را برآورد. ویژگی دیگر، «دارایی» است. اگر نقطه اتکا از ذخایری غنی برای تأمین نیاز برخوردار نباشد، حتی با وجود توانایی، صلاحیت اتکال را ندارد. بنابراین، تکیه‌گاه باید دارا و برخوردار باشد. ویژگی سوم، «دانایی» است. نقطه اتکا باید آگاه باشد تا در مقام تشخیص و عمل، خردمندانه رفتار کند. اگر توانایی و دارایی وجود داشته باشد، اما دانایی نباشد، چه بسا دارایی و توانایی به گونه‌ای اعمال شود که نتیجه‌ای جز زیان نداشته باشد. ویژگی چهارم، «پایایی» است. نقطه اتکا باید به لحاظ زمانی، پایدار و همیشگی باشد. منبع ناپایدار به جهت احتمال فقدان، در همه زمان‌ها نمی‌تواند پاسخگو باشد. خلاصه این که برای تکیه‌گاه، دست کم، چهار ویژگی باید وجود داشته باشد تا بتوان به آن اطمینان نمود و هر چه این ویژگی ها بیشتر وجود داشته باشد، اطمینان بیشتری به وجود می آورد.
 
 نقطه ناتوان، ندار، نادان و ناپایدار، اطمینان بخش نخواهد بود. پس از معیارها، نوبت به تشخیص مصداق می‌رسد. تنها مصداقی که معیارهای یادشده را در خود دارد، خداوند متعال است. در آفرینش قدرت، دانایی، دارایی و پایداری مطلق از آن خداوند متعال است. از این رو، روشن می‌گردد که تنها نقطه قابل اطمینان برای اتکا، خداوند متعال است. به همین دلیل، یکی دیگر از صفات خداوند متعال، «وکیل» است.
 
منبع: الگوی اسلامی شادکامی، دکتر عباس پسندیده، صص183-180، مؤسسه علمی فرهنگی دار‌الحدیث، قم، چاپ دوم، 1394